تبليغات
Code Center
اطلاعات سايت

رمز عبور را فراموش کردم ؟
آمار مطالب
کل مطالب : 1572
کل نظرات : 19

بازديد امروز : 395 نفر
بارديد ديروز : 339 نفر
بازديد هفته : 734 نفر
بازديد ماه : 9,958 نفر
بازديد سال : 91,118 نفر
بازديد کلي : 1,666,749 نفر

افراد آنلاين : 43
عضويت سريع
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
نظرسنجي
وبلاگ من درچه سطحی است؟
لينک دوستان
آخرین مطالب ارسال شده
کدهاي اختصاصي
پشتيباني
theme by
roztemp.ir
RSS

Powered By
Rozblog.Com
تبليغات
رزتمپ
آخرين ارسال هاي انجمن

داستان کوتاه عشق

در روزگارهای قدیم جزیره ای دور افتاده بود که همه احساسات در آن زندگی می کردند

شادی، غم، دانش عشق و باقی احساسات.

روزی به همه آنها اعلام شد که جزیره در حال غرق شدن است.

بنابراین هر یک شروع به تعمیر قایقهایشان کردند.

اما عشق تصمیم گرفت که تا لحظه آخر در جزیره بماند.

زمانیکه دیگر چیزی از جزیره روی آب نمانده بود عشق تصمیم گرفت تا برای نجات خود از دیگران کمک بخواهد.

در همین زمان او از ثروت با کشتی با شکوهش در حال گذشتن از آنجا بود کمک خواست.

“ثروت، مرا هم با خود می بری؟”

ثروت جواب داد:

“نه نمی توانم، مفدار زیادی طلا و نقره در این قایق هست، من هیچ جایی برای تو ندارم.”

عشق تصمیم گرفت از غرور که با قایقی زیبا در حال رد شدن از جزیره بود کمک بخواهد.

“غرور لطفاً به من کمک کن.”

“نمی توانم عشق. تو خیس شده ای و ممکن است قایقم را خراب کنی.”

پس عشق از غم که در همان نزدیکی بود درخواست کمک کرد.

“غم لطفاً مرا با خود ببر.”

“آه عشق. آن قدر ناراحتم که دلم می خواهد تنها باشم.”

شادی هم از کنار عشق گذشت اما آنچنان غرق در خوشحالی بود که اصلاً متوجه عشق نشد.

ناگهان صدایی شنید:

“بیا اینجا عشق. من تو را با خود می برم.”

صدای یک بزرگتر بود. عشق آن قدر خوشحال شد که حتی فراموش کرد اسم ناجی خود را بپرسد.

هنگامیکه به خشکی رسیدند، ناجی به راه خود رفت.

عشق که تازه متوجه شده بود که چقدر به ناجی خود مدیون است از دانش که او هم از عشق بزرگتر بود پرسید:

” چه کسی به من کمک کرد؟”

دانش جواب داد: “او زمان بود.”

“زمان؟! اما چرا به من کمک کرد؟”

دانش لبخندی زد و با دانایی جواب داد:

“چون تنها زمان بزرگی عشق را درک می کند.”!

درباره : مطالب عاشقانه ,
امتياز : نتيجه : 0 امتياز توسط 0 نفر مجموع امتياز : 0

بازديد : 257
[ 1393/11/10 ] [ ] [ hamid ]
مطالب مرتبط
آخرين مطالب ارسالي
مشاوره رایگان پوست ومو تاريخ : جمعه 05 فروردین 1401
کار درخانه تاريخ : شنبه 07 فروردین 1400
تبریک روز معلم سال۹۹ تاريخ : یکشنبه 14 اردیبهشت 1399
عشق/.//؟؟ تاريخ : دوشنبه 30 دی 1398
شکسپیر تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398
صدها کیلومتر... تاريخ : دوشنبه 24 تیر 1398
چهارشنبه سوری ۹۸ تاريخ : سه شنبه 28 اسفند 1397
هفت سین سال 1397 تاريخ : سه شنبه 08 اسفند 1396
سهراب سپهری تومرا آزردی.. تاريخ : دوشنبه 09 بهمن 1396
صیاد توبودی تاريخ : دوشنبه 09 بهمن 1396
اینترنت رایگان تاريخ : جمعه 17 شهریور 1396
خدابابیامرز تاريخ : یکشنبه 05 شهریور 1396
پهلوان تختی تاريخ : یکشنبه 05 شهریور 1396
صفرعاشقی تاريخ : دوشنبه 02 مرداد 1396
دست کم تاريخ : شنبه 31 تیر 1396
شب قشنگ ترین اتفاق تاريخ : شنبه 31 تیر 1396
داستان شب تاريخ : جمعه 30 تیر 1396
حسابداری خوانده ام تاريخ : سه شنبه 19 اردیبهشت 1396
تبریک روز معلم سال96 تاريخ : سه شنبه 12 اردیبهشت 1396
ارسال نظر براي اين مطلب

کد امنیتی رفرش
.: Weblog Themes By roztemp :.

درباره وبلاگ

سایت عاشقانه ردپای عشق
جست و جو